نمیتوانیم با ندیدن فلسفه غرب، فرهنگ خود را حفظ کنیم
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۲۱۳۸۷
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: استاد کریم مجتهدی استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران صبح امروز پس از تحمل دو سال بیماری در سن ۹۳ سالگی درگذشت.
کریم مجتهدی در سال ۱۳۰۹ در دورهای که ایران درگیر تغییر و تحولات سیاسی مستبدانه پهلوی اول بود در شهر تبریز به دنیا آمد. شهری که از زمانهای دور خصوصاً در دو قرن اخیر، یکی از شهرهایی بوده که مبدا تحولات و جنبشهای اجتماعی بوده است و تحولات اجتماعی که در تبریز خلق شده به نقطه عطفی در تاریخ ایران تبدیل شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کریم تا کلاس دوم ابتدایی در تبریز تحصیل کرده سپس در پایتخت بقیه دروس ابتدایی را در دبستان فردوسی و تحصیلات دبیرستانی را در «فیروز بهرام» و در «البرز» به پایان رسانده است. کریم مجتهدی در ۱۸ سالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه «سوربن» پاریس که مهمترین دانشگاه فرانسه است، به تحصیل فلسفه پرداخته است. در آن زمان تنها ایرانی بوده است که از عهده امتحان عمومی ورودی «پروپتودیک» برآمده است و در سالهای بعد به جای چهار «سرتیفیکا» لازم برای اخذ درجه کارشناسی، هفت «سرتیفیکا» گرفته است. استاد راهنمای دکترای او پروفسور «گوندیاک» بوده است. رساله او جنبه فلسفه تطبیقی داشته و با فلسفههای شرق مربوط بوده است.
از این لحاظ بعد از مشورت با پروفسور «هانری کربن» فیلسوف و شرقشناسی فقید، دو رساله از «افضلالدین کاشانی» را به زبان فرانسه ترجمه کرده و در یک شرح تفصیلی در ضمن به مقایسه افکار نوافلاطونیان متاخر با سنتهای اسلامی پرداخته است. برخی از متفکران افلاطونی دوره متاخر از لحاظ فرهنگی واقعاً مرز مشترک میان فلسفههای شرق و غرب محسوب میشوند.وی در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ درجه دکترای خود شده و همان سال به ایران بازگشت. از آثار دکتر کریم مجتهدی میتوان به فلسفه نقادی کانت؛ انتشارات امیرکبیر، فلسفه در قرون وسطی؛ انتشارات امیرکبیر، فلسفه تاریخ؛ انتشارات سروش، دکارت و فلسفه او؛ انتشارات امیرکبیر، پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل؛ انتشارات علمی و فرهنگی دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر؛ انتشارات سروش، سیدجمالالدین اسدآبادی و تفکر جدید؛ انتشارات تاریخ ایران، فلسفه و تجدد؛ انتشارات امیرکبیر اشاره کرد.
خبرگزاری مهر، در مقاطع مختلف سعی داشت برای بهره گیری از دانش وافر این استاد برجسته گفتوگوهایی با ایشان داشته باشد. آنچه در ادامه میخوانید بازخوانی آن گفت و شنودها با استاد مجتهدی است:
*تفکر فلسفی چیست و همگانی کردن فلسفه به چه معناست؟
تفکر فلسفی در درجه اول تفکری است که مورد توجه دانشگاه است یعنی چیزی نیست که بخواهد در کوچه و بازار مطرح شود و به عنوان یک تخصص باید آن را در نظر گرفت. فلسفه الزاماً اظهارنظر، تصمیمگیری و ادعا نیست، فلسفه را باید یاد گرفت، یعنی آموختنی است از طریق تاریخ فلسفه و از طریق متون فلاسفه بزرگ چه شرقی و چه غربی. مادامی که ما تصور کنیم با چند کلمه میتوان فلسفه را در اختیار مردم قرار داد، این نقص غرض و نوعی عامیانه کردن و به ابتذال کشاندن تفکر فلاسفه است. نباید انتظار داشت که مردمی که زندگی عادی خود را میکنند، الزاماً لفظ فلسفه را به دهان بیاورند و یا ادعای داشتن تفکر فلسفی داشته باشند. فلسفه جنبه دانشگاهی دارد.
*فلسفه چه فایدهای میتواند برای مردم عادی داشته باشد و وقتی فلسفه نمیتواند عمومیت تام پیدا کند، پس چه فایدهای دارد؟
فایده فلسفه ایجاد تعمق در تعلیم و تربیت است؛ یعنی سطح تعلیم و تربیت را بالا میبرد و در تمام مقاطع میتواند کیفیت تحصیل دانشجویان و دانشآموزان را بالا ببرد. اگر فلسفه در دانشگاههای ما معتبر نباشد، به تمام رشتههای دانشگاهی آسیب وارد میشود. یعنی فلسفه به تمامی رشتهها عمق میدهد. اگر دانشگاههای ما را با دانشگاههای معتبر دنیا مقایسه کنید، باوجود اینکه در سالهای گذشته پیشرفت داشتهاند ولی آن عمقی که لازم است را پیدا نکردهاند. علوم بدون تعمق واقعی به معنای واقعی کلمه کسب نمیشود و این خدمتی است که فلسفه به جامعه میکند.
این درست که فلسفههای جدید غرب بهراحتی نمیتوانند در شرق جا بیفتند و هضم شوند اما باید به این امر توجه کرد که آیا با چشمپوشی از آن میتوانیم فرهنگ خود را حفظ کنیم؟ از نظر من جواب کاملاً منفی است. اگر چشم خود را به خطر ببندیم آن را خطرناکتر کردهایم
مردم کوچه و بازار اگر با هگل و کانت و … آشنا شوند، چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ فلسفه کالا نیست که در دست مردم باشد. اکنون مردم ما مصرف زده شدهاند و در مورد مسائل عمیق فکر نمیکنند. من با تواضع میگویم که با فلسفه این امید به وجود میآید که نویسندگان و دانشجویان و دانشآموزان و مسئولان تعلیم و تربیت ما با عمق بیشتری به مسائل بپردازند و شعار ما باید عبارت معروف «ابوالقاسم فردوسی» باشد که من آن را بسیار میپسندم که این چنین میگوید: «سخن هر چه باشد به ژرفا ببین» در واقع این کار فیلسوف است و حداقل فیلسوف باید بتواند این پند را خودش اجرا کند.
*چرا طی یک دهه اخیر توجه بسیاری به احیا، انتشار و تصحیح آثار ملاصدرا شده اما به گذار از اندیشههای صدرایی و متوقف نبودن در آن توجه خاصی نشده است؟
ما در درجه اول باید ملاصدرا را به عنوان یک متفکر در نظر بگیریم. شخصی که آثار یک متفکر را میخواند دعوت به تأمل نیز میشود. البته این بدان معنی نیست که الزاماً افکار آن متفکر را میپذیرد بلکه آن متفکر به ذهن ما کمک میکند که ما تأمل بیشتری داشته باشیم. هر متفکری که صداقت داشته باشد حتماً محرک ذهن و فکر است. شاید در نحوه آموزش ما اشکالاتی باشد. شیوه مقایسهای فلاسفه کار خطرناکی است. تطبیق آرا یک متفکر با متفکر دیگر در صورتی که بگوییم کانت مثل ملاصدرا است و یا بالعکس کار نادرستی است. این کار خیانت به هر دو است. استفادهای که از یک فیلسوف میکنید قبول کردن افکار آن فیلسوف نیست. گفتگو با آن فیلسوف است. چشم فلسفه به آینده است. حتی اگر به افلاطون و ارسطو و ابنسینا بازگردد.
*محافل علمی ما تا چه اندازه قابلیت پاسخ به چنین پرسشهایی را دارند؟
به نظر من شاید ظرفیت کافی نداشته باشیم اما این دلیل نمیشود که در این مسیر کوشش نکنیم.
*روند فلسفهورزی در جامعه کنونی ما را چگونه ارزیابی میکنید؟
فلسفهورزی در جامعه کنونی ما کمی جنجالی شده است، در حالی که فلسفه جنجال لازم ندارد و لازم نیست که به یک استاد برای انتقاد، داد و بیداد و فحاشی کرد. فلسفه اینگونه پیشرفت نمیکند و جنجال باعث میشود که معنای اصلی فلسفه خلط شود و معنای خود را از دست بدهد. فلسفه نمیتواند وسیله شهرت کسی باشد و تنها چیزی که در رشتهها نمیتواند جنبه شهرت داشته باشد، فلسفه است.
ما به نوعی گرفتار یک تظاهر به تفلسف و فکر کردن هستیم و حرفهای دهن پر کن فلسفی را یاد گرفتهایم و بدون کوچکترین تأمل و تحقیق آنها را به کار میبریم و این کار بیشتر به قصد مرعوب کردن مخاطب انجام میگیرد.ما اکنون از کمال مطلوب فلسفه بسیار پایینتریم و این امر نه فقط در فلسفه بلکه در کل نظام آموزش عالی وجود دارد و این به خاطر این است که به تفکر اهمیت داده نمیشود. در تمام رشتهها هدف، نتیجه آنی و زودرس است اما در رشتههای پایه و نظری نمیتوان به دنبال یک نتیجه عملی سریع بود.
گرفتار یک تظاهر به تفلسف و فکر کردن هستیم و حرفهای دهن پر کن فلسفی را یاد گرفتهایم و بدون کوچکترین تأمل و تحقیق آنها را به کار میبریم و این کار بیشتر به قصد مرعوب کردن مخاطب انجام میگیرد
آنچه که اکنون در رشته فلسفه مشاهده میشود نه تنها وضعیت نامطلوب فلسفه را نشان میدهد بلکه حاکی از وضعیت خطرناک وضع کلی آموزش علوم نظری در ایران است. رواج این اندیشه منجر به یک نوع سطحینگری در اندیشه شده است که دانشجویان به دنبال نتیجه آنی هستند و این امر این اندیشه را در اذهان ایجاد میکند که علم بدون عمل فایده ندارد. من با این امر مشکلی ندارم، اما اگر علم بدون عمل امری بیهوده باشد، عمل بدون علم پدیدهای خطرناک است. من نگران این هستم که چیزی که اکنون شیوع پیدا کرده است تبیدل به عملگرایی بدون خردورزی شود.
*چه باید کرد؟
یکی از کارهای اصلی فلسفه همین است که نظریهها بررسی شوند و ارزش آنها پیدا شود و اصولاً لغت «تئوری» به معنای نظر داشتن و نظر دادن است اما اکنون یک نوع ترس از تفکر وجود دارد که به صورت علنی مطرح نمیشود و این ترس از اینجا میشود که اعتماد به تفکر وجود ندارد. یعنی ترس از یک نوع امر مبهم پیدا شده است. به نظر من مقوم این ترس عدم خودباوری است. متأسفانه جوان ما به خود و تواناییهای خود ایمان ندارد و این امر منتج به رواج نوعی از سوفسطاییگری در عرصه فلسفه ما شده است. به همین علت است که در فلسفه به نگرشهای سطحی اکتفا میشود و کمتر کسی این جرأت را پیدا میکند که وارد عمق شود.
*مواجهه کشورهای غیرغربی با فلسفه غرب چگونه بوده است؟
این درست است که فلسفه غرب زیربنا و بستر اصلی تمدن و فرهنگ غرب است اما ریشههای فلسفه غربی را نمیتوان فراموش کرد چرا که فلسفه جدید غربی شدیداً وامدار این ریشهها است. در قرون وسطی فلاسفه غربی شدیداً تحت تأثیر فیلسوفان اسلامی بودهاند و اولین فیلسوف عقلگرا را ابن رشد میدانستهاند و تلاش بسیاری داشتند تا آثارشان شبیه به نوشتههای ابنسینا باشد. قبل از اینکه غربیها در دوره تجدید حیات فرهنگی به فلاسفه یونانی بازگردند و دوباره آنها را بازشناسی کنند تحتتأثیر فلاسفه اسلامی بودهاند و اساساً اهمیت یونان را از طریق فلسفه اسلامی درک کردهاند.
در عصر جدید یعنی از اواخر قرن شانزدهم است که غربیها موضع جدیدی میگیرند و مفهوم جدیدی از عقل ارائه میکنند و فرانسیس بیکن صریحاً میگوید: عقل باید سر تعظیم در برابر طبیعت فرود آورد تا بتواند آن را به استخدام درآورد. این درست که فلسفههای جدید غرب بهراحتی نمیتوانند در شرق جا بیفتند و هضم شوند اما باید به این امر توجه کرد که آیا با چشمپوشی از آن میتوانیم فرهنگ خود را حفظ کنیم؟ از نظر من جواب کاملاً منفی است. اگر چشم خود را به خطر ببندیم آن را خطرناکتر کردهایم.
*برخی از اندیشمندان با نگاه رد فلسفه غرب به آن میپردازند. آیا این مواجهه صحیحی است؟
اینکه ما فلسفه غرب را قبول کنیم یا رد کنیم معنا ندارد چون فلسفه چیزی نیست که بتوان آن را کاملاً پذیرفت یا رد کرد. اما فلسفه غرب تفکری است بسیار آموزنده که علاوه بر اینکه ذهن ما را تقویت میکند، کمک بسیاری به شناخت بهتر ریشههای اصیل ما میکند. کسی که فلسفه بخواند وسیع بین میشود چراکه فلسفه کوششی است برای توسع عقل.
*آیا ما فلسفه غرب را بهدرستی شناختهایم؟
جواب این است که خیر. فلسفه در حد مطلوب تدریس نمیشود و این نه کاملاً تقصیر اساتید است و نه کاملاً تقصیر دانشجویان بلکه قسمت اعظم آن مشکلی است که کل نظام آموزشی ما گرفتار آن است و برای تغییر این وضعیت یک عزم جدی لازم است. من به آینده فرهنگ ایران که فلسفه ستون اصلی آن است بسیار امیدوارم و آینده فرهنگی ایران بسیار بهتر از این خواهد شد که ما اکنون فکر میکنیم.
*یکی از جلوههای آشنایی فلاسفه اسلامی و ایرانی با فلاسفه غربی در ملاقاتهای علامه سیدمحمدحسین طباطبایی با هانری کربن بود. با توجه به آشنایی که حضرتعالی با هردو استاد بزرگوار داشتید، آن ملاقاتها چه دستاوردی داشت؟
از آنجا که پروفسور کربن را سالها میشناختم و گاهی نیز در نگارش مقالاتشان همکاری میکردم من ترجیح میدهم از نظرگاه کربن درباره علامه طباطبایی صحبت کنم. ناگفته نماند که بنده علامه طباطبایی را نیز نیک میشناختم. ما هر دو همشهری هستیم و در شهر تبریز ملک ما در جوار یکدیگر بود و نام طباطباییها را از دوران کوچکی شنیده بودم. حتی وقتی که در یکی از جلساتی که در خانه ذوالمجد برگزار میشد علامه از من پرسیدند که شما از کدام مجتهدی ها هستید و من وقتی پاسخ دادم ایشان خانوادهام را نیز به خوبی به خاطر داشتند. در این جلساتی که تشکیل میشد و اغلب بنده نیز بعضی موارد را ترجمه میکردم محتوای بحث به معنای فلسفه غربی نبود بلکه یک نوع تبادل نظر درباره امکان معنوی انسان، اعتقادات و باورهای انسان، فلسفههای متعالیه و ملاصدرا و فلسفه اشراقی و سهروردی و بحثهای کلامی و شیعی بود. مرحوم علامه نیز جوابهایی که درباره کلام شیعی میدادند به نوعی رابطهای با فلسفه پیدا میکرد.
علت اینکه کربن به علامه طباطبایی توجه خیلی خاصی داشت به سبب شباهتی بود که میان افکار این نوع متفکران و بعضی از متفکران عرفانی غربی بود. یعنی یک نوع امکان تبادل فکر در حد اشراق و عرفان در مسائل معنوی بود. اگر چه کربن از منظر گفت و گوی عرفانی با علامه طباطبایی بحث میکرد اما فلسفههای سنتی نیز متضمن این بحثها بود. این دو در گفتو گوهایشان اغلب یک نوع همرازی و همدلی با یکدیگر داشتند.
در دنیای غرب معمول است که فلسفههای اسلامی با ابن رشد به پایان رسیده است و به طور رسمی مورخان تحصّلی مسلک، به فلسفههای تجربی اهتمام دارند و این افراد دوره بعد از ابن رشد را صرفاً انحطاطی میدانند. اما کربن میخواهد نشان دهد که نه فقط فلسفههای اسلامی ایرانی بعد از ابن رشد به پایان نرسیده بلکه از لحاظ معنوی و عرفانی یک شکوفایی فوقالعاده داشته و مصداق بارز آن فرهنگ موجود در ایران است. یعنی این وضعیت ادامه آن ارزشهای معنوی قدیمی است که در آثار افرادی مانند سهروردی، میرفندرسکی، میرداماد و ملاصدرا و اخلاف پس از اوست. کربن میخواهد نشان دهد که افکار فردی مانند علامه طباطبایی جنبه زنده و حاضر فعلیت سنت معنوی فیلسوفان گذشته است.
*علامه طباطبایی تا چه اندازه از کربن تأثیر پذیرفته است؟
من شخصاً فکر نمیکنم که علامه طباطبایی به خصوص از کربن تأثیر گرفته باشد. اما یک نکته است و آن اینکه علامه در فرهنگهای غربی همصحبتی پیدا کرده و متوجه شده که یک غربی تا این اندازه مشتاق و استعداد دریافت بحثهای غربی دارد خوشنود و راضی بود. اما برعکس این پرسش متصور است و اینکه کربن از علامه سخت تأثیر پذیرفت.
*کربن از علامه طباطبایی در آثارش بهره برده است یا خیر؟
اگرچه کربن نوشته مستقلی در معرفی علامه طباطبایی به غربیان به رشته تحریر در نیاورده، در عوض در مجموعه آثار او، افکار این دانشمند ایرانی به نحوی محوریت خاصی داشته و در عصر معاصر مصداق بارزی از استمرار آن تفکری می توانسته محسوب شود که هانری کربن در مدت بیش از یک ربع قرن، کوشش داشته است فراز و نشیب مسیر آن را جستجو و بازگو کند.
کربن در کتاب چهار جلدی بسیار مفصل خود تحت عنوان " اسلام ایرانی " که به سال ۱۹۷۱ میلادی در پاریس به چاپ رسانده، با اشاره به جلسات بحثی که در اقامت پاییزی خود در تهران در منزل مرحوم ذوالمجد با علامه طباطبایی داشته مینویسد: شخصیت شیخ محمد حسین طباطبایی، استاد عظیم الشان فلسفه سنتی در حوزه کلام و الهیات قم، چهره مرکزی جلسات ما بود. در این محفل، گروهی از استادان و همکاران جوان دانشگاه تهران نیز شرکت میکردند و همچنین تعدادی از علمای حوزههای دیگر و شاگردان آنها که جمعاً نماینده فرهنگ سنتی ایران بودند. در مواقع زیادی متوجه میشدم که تا چه اندازه فهم درونی بعضی از مسائل دینی ما برای آنها به سهولت میسر میگردید و چقدر بعضی از گفتههای استاد اکهارت و ژاکوب بویمه و قسمتهایی از حماسه " گرال مقدس" میتوانست به نظر آنها مأنوس و آشنا بیاید.
کربن در کتاب دیگری که به سال ۱۹۷۷ میلادی تحت عنوان " فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی انتشار داده است، باز در چند مورد اشاره به نام علامه طباطبایی میکند. او در این قسمت از قول یکی از همکاران ایرانی بیان مینماید که علامه طباطبایی، فعالیت فیلسوف عرفانی را در این جهان شبیه به یک «کارخانه مجرد سازی» میدانسته است. آنگاه خود توضیح میدهد که منظور از مجرد سازی، متوسل شدن به یک امر انتزاعی صرف ذهنی نیست، بلکه به نحوی تحقق بخشیدن به امور روحی و معنوی نامرئی و فراهم آوردن اسباب قوام و دوام آنهاست. بلافاصله بعد از این توضیح، کربن نظر علامه طباطبایی را با بعضی از اشعار شاعر معروف آلمانی ریل که مقایسه میکند و از عالم برزخی که میان زمین و آسمان تصور میشود سخن میگوید و با تصویری برگرفته از رساله فارسی سهروردی «عقل سرخ» توضیح میدهد که ادراک و دریافت امور قدسی به ناچار در فضای خاصی قابل تصور است که تشکیل نوعی عالم مثالی را میدهد که عقلا قائم به ذات باید تلقی شود که اگر بدین ترتیب آن امور دیگر به نحو محض، مفارق و خارج از دسترس قرار نمیگیرند، در عوض همچنین آلوده به امور این جهان خاکی نیز نمیشوند. این عالم مثالی، اوصاف خاص خود را دارد و در مکان و زمان عالم مادی محسوس قرار نمیگیرد، بلکه نوعی قلمرو میانی و برزخی است.
البته اشارات هانری کربن به علامه طباطبایی به این چند موردی که ذکر کردم ختم نمیشود، بلکه علامه طباطبایی و موضع او، به عقیده هانری کربن، اصلاً از کل سنت فرهنگ معنوی ایران، جدا ناپذیر است و اگر حمل بر اغراق نباشد، در این نظرگاه علامه طباطبایی به نحوی مصداق حی و حاضر آن نوع معنویتی است که در مشرق انفسی انسان قراردارد و صرف نظر از شرق و غرب آفاقی و جغرافیایی، میتواند پیام آور ابتهاج روحی سرنوشت سازی برای نوع انسان باشد، انسانی که در مراتب ارتقایی شناختی خود، تدریجاً بیش از پیش با امکانات استکمالی خود آشنا میشود و بر اساس همین شناخت، بروز شکوفایی معنویت را در نزد خود تضمین و حدوث جسمانی خود را در جهت و مسیری هدایت میدهد که به بقای روحانی او منجر شود.
کد خبر 5995092منبع: مهر
کلیدواژه: کریم مجتهدی فردوسی دانشگاه سوربن سهروردی ابن عربی سیدجمال الدین اسدآبادی میرداماد دانشگاه تهران انتشارات سروش تبریز پاریس علامه طباطبایی غرب قم فرانسه تهران ایران یونان ملاصدرا فلسفه فلسفه اسلامی فلسفه غرب قرآن طوفان الاقصی قرآن کریم نشست علمی رژیم صهیونیستی فلسطین وزارت جهاد کشاورزی فعالیت های قرآنی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اربعین 1403 آیت الله خامنه ای آیت الله مصباح یزدی مقاومت فلسطین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انتشارات امیرکبیر علامه طباطبایی کریم مجتهدی هانری کربن فلسفه غرب ما فلسفه ابن رشد رشته ها یک نوع نظر من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۱۳۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دردسرهای افزایش بیشازحد انرژیهای تجدیدپذیر برای آینده
بهرهوری انرژی برای آیندهای پایدار حیاتی است، با این حال افزایش بیشازحد استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر بدون وجود زیرساختهای کارآمد و مدیریت مصرف، جهان را با مشکلات بسیار مواجه میکند.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، اتلاف انرژی یک مشکل بزرگ است و حدود سهچهارم انرژی جهانی به دلیل سیستمها یا زیرساختهای ناکارآمد و رفتارهای مصرف نادرست هدر میرود. بهرهوری انرژی اغلب به نفع افزایش ظرفیت انرژی تجدیدپذیر نادیده گرفته میشود، حال آنکه بهبود آن و کاهش اتلاف انرژی میتواند انتشار کربن را پایین آورد، در هزینهها صرفهجویی کند و بار تولید انرژی سبز را کاهش دهد. از آنجا که دولتها بر توسعه ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر خود تمرکز میکنند، بسیاری از آنها یک عنصر حیاتی برای تقویت امنیت انرژی پاک یعنی مدیریت زبالههای انرژی را نادیده میگیرند.
دردسرهای افزایش اتکا به انرژیهای تجدیدپذیرکشورها در سراسر جهان باید سیستمهای موجود خود را اصلاح کنند تا اطمینان حاصل شود که انرژی در حملونقل و استفاده از بین نمیرود و شبکههای برق آماده پذیرایی از پروژههای انرژی پاک جدید میشوند که انتظار میرود طی دهههای آینده ارائه شوند.
این توسعه نیازمند تمرکز بیشتر بر کاهش اتلاف انرژی به جای افزایش ظرفیت انرژی تجدیدپذیر است، زیرا جایگزینی انرژیهای فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر بدون توجه به کارآمدی و کاهش مصرف در عمل بیفایده خواهد بود. یکی از موارد مشکلساز در این زمینه برای اروپا، عرضه بیش از حد پنلهای خورشیدی از چین بهدنبال افزایش اهداف ظرفیت انرژی خورشیدی خود توسط دولتها است.
چین در تولید مقادیر زیادی پنل با هزینه کم بسیار موفق بوده است. این امر به تولید بسیار کمتر پنلهای خورشیدی در مناطق گرانتر مانند اروپا و اتکای بیشتر به چین برای تهیه پنلهای خورشیدی در سراسر جهان منجر شده و رقابت تولیدکنندگان داخلی را با مشکل مواجه کرده است. به این ترتیب دولتها به فکر وضع تعرفههایی بر صادرات انرژیهای تجدیدپذیر چین هستند که به زودی به ایالات متحده نیز راه پیدا خواهد کرد.
انتظار میرود چین مقادیر زیادی پنلهای خورشیدی را به کشورهای سراسر جهان بفروشد و به آنها امکان توسعه پروژههای انرژی خورشیدی کمهزینه را بدهد. این امر نشاندهنده پیشرفت چشمگیر در فناوری انرژی خورشیدی است، با این حال میتواند منجر به اتکای بیش از حد به افزایش ظرفیت به جای بهبود کارایی در تمام منابع انرژی و کاهش مصرف انرژی شود.
بهرهوری انرژی از لحاظ تاریخی بیشترین سهم را در کاهش گازهای گلخانهای به ارمغان آورده است. معرفی مجدد آن برای عصر انرژیهای تجدیدپذیر و دستیابی به اهداف کربنصفر خالص تا سال ۲۰۵۰، بشر را قادر میسازد تا به این روند ادامه دهد.
برخورداری از شانس مبارزه با تغییرات آبوهوایی و پایبندی به توافقنامه پاریس در سال ۲۰۱۵ برای رسیدن به هدف کربنصفر خالص و حفظ گرمایش جهانی به زیر ۱.۵ درجه سانتیگراد، نیازمند بهرهوری انرژی است. بهرهوری انرژی میتواند یکسوم صرفهجویی کربن مورد نیاز را تا رسیدن به کربنصفر خالص تأمین کند و با برقرسانی هرچه بیشتر سیستم انرژی خود، ایجاد انعطافپذیری در عرضه، تقاضا و ذخیرهسازی انرژی و استفاده مجدد از گرمای اتلافشده، کارایی انرژی را افزایش میدهد.
بهرهوری انرژی در اروپامهندسی سیستم انرژی آینده نشان میدهد که اتحادیه اروپا و بریتانیا ممکن است بتوانند با به حداکثر رساندن پتانسیل تقاضا، هزینههای اجتماعی سالانه ۱۱.۲ میلیارد دلاری را تا سال ۲۰۳۰ و ۱۶.۶ میلیارد دلاری را تا سال ۲۰۵۰ کاهش دهند. این انعطافپذیری به این مناطق کمک میکند تا انتشار گاز کربندیاکسید خود را تا حدود ۴۰ میلیون تن کاهش دهند و تولید برق از گاز طبیعی را به میزان ۱۰۶ تراوات ساعت یا حدود یکپنجم مصرف گاز طبیعی اتحادیه اروپا برای تولید برق نسبت به سال ۲۰۲۲ کاهش دهد. انتقال از سوختهای فسیلی به یک سیستم کاملاً الکتریکی میتواند تا ۴۰ درصد از مصرف انرژی نهایی را کاهش دهد.
بهرهوری انرژی در فناوریهای نوظهوراطمینان از بهرهوری انرژی در فناوریهای نوظهور نیز بسیار مهم است. بازار هیدروژن با سرعتی بالا در حال رشد است، زیرا دولتها و شرکتها در سراسر جهان به دنبال جایگزینهای سوخت پاکتر برای نیرو دادن به صنایعی مانند تولید و هوانوردی هستند. تبدیل انرژی تجدیدپذیر به هیدروژن از طریق الکترولیز به مقادیر زیادی انرژی نیاز دارد که بسیاری معتقدند بهتر است بهطور مستقیم بهعنوان برق مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین جهان باید فناوریهای الکترولیز با راندمان بالا را برای بهبود فرآیند تبدیل و تمرکز بر کاهش تقاضا برای هیدروژن توسعه دهد. به این ترتیب یکپارچهسازی استراتژیک بخشهایی که گرمای اضافی را برای کاهش تقاضای انرژی و افزایش کارایی به کار میبرند، ممکن و ضروری است.
تا پایان دهه تا ۵۳ درصد از انرژی ورودی جهانی بهعنوان گرمای اضافی هدر میرود، اما این گرما میتواند برای تأمین انرژی ماشینآلات و همچنین گرمایش ساختمانها و آب استفاده میشود.
سیستمهای انرژی موجود در سطح جهانی بسیار ناکارآمد هستند و تقاضای انرژی در جهان همچنان در حال افزایش است. بنابراین، دولتها در تلاش هستند تا به سرعت منابع انرژی موجود را با انرژیهای تجدیدپذیر جایگزین کنند تا از تلاشهای کربنزدایی حمایت کنند. در این میان برای کاهش ناکارآمدیها و مهار مصرف غیرضروری انرژی، کار چندانی انجام نمیشود. بهبود بهرهوری انرژی و کاهش استفاده بیش از حد به کاهش انتشار کربن و همچنین کاهش بار دولتهایی که به دنبال افزایش تولید انرژی سبز با سرعتی ناپایدار هستند، کمک میکند.
کد خبر 748687